امي تيسامي تيس، تا این لحظه: 16 سال و 3 ماه و 10 روز سن داره

امی تیس،فرشته ما

بهار داره مياد

دخترک ٤ سال و یک ماه و ٢٠ روزه من! برات از بهار میگم.از عید و سبزه و شکوفه ها و پرنده های زیبا از لباس و کفش نو و دید و بازدید از سفره هفت سین امسال که تو یاد گرفتی سینهاشو بشماری.دختر نازم سال گذشته هم به سنجد میگفتی خرما و امسال هم عاشق بازیهای کامپیوتری شدی.بلدی log off كني و درايوها رو باز كني.خودت بلدي بازيهاي مختلفي رو كه دايي برات آورده باز كني و به من ميگي بيا بشين پيشم يادت بدم و من چقدر از هرچي كامپيوتره تنفردارم كه سالهاست كارمه دوست ندارم چشماي قشنگت از حالا اينقدر توي اين دستگاه باشه و هي استرس بازي و رفتن به مرحله بعد رو داشته باشي.دوست ندارم وققتو با بي تحركي نشستن جلوي اون پر كني. دوست ندارم برناه خوردنت بهم بريزه ....
22 اسفند 1390

یه توصیه مهم به خودم

هروقت دخترک دوست نداره بهم ریختنهاشو مرتب کنه(میدونه که باید اینکاروبکنه ولی وقتی دلش خواست میکنه) و بهش تذکر میدم و احیانا بعد از یه زمان طولانی که گذشت و دیدیم حرفمون کشکه غری هم بزنم  یا اینکه بخواد دقیقا طبق سلیقه مامان بابا رفتار کنه که فرداش که بزرگترشد برای یه کار جزئی هم وابسته من باشه و جلوی همه بیاد ازم اجازه بگیره این احساس بد سراغم میاد که چی ... خوبه كه سربزیر و کمرو بشه؟ بخاطر اينكه من اذیت نشم؟ که بچگی نکنه؟ اینه که از خودم بدم میاد و سعی میکنم جوری بهش توضیح بدم که اگه دید درسته و خواست اون کار و بکنه نه صرفه بخاطر اینکه من بهش گفتم و دلم میخواد. دیشب ساعت 12 میخواستم بخوابم.منزل مامانم بود و ساعت 10:30 شب با باباش ا...
11 اسفند 1390

مهدکودک تعطیل

فرشته خونه ما واقعا موندگار خونه شده و قصد رفتن به مدرسه رو نداره البته برای خودش دلایلی داره خوب: - مهد جدید براش تازگی داره و احتمالا یه مقدار حس غریبی بهش دست داده - توی مهد جدید چند روزی که حضور داشته ناهار اجباری خورده( چون اصلا دوست نداره توی مهد غذابخوره و دوست داره ناهار با هم باشیم) و ساعتهای عصر هم تا غروب اونجا مونده - هدف ما این بود که اونجا بمونه و عصر بخوابه و منم بتونم به کارای بعدازظهرم برسم ولی خانم خانوما اصلا مایل نیست در مهد بخوابه حتی اگه حسابی خسته باشه زمان رو میکشه تا بریم سراغش    یعنی شما بازم دنبال دلیل دیگه ای میگردین؟ اینه که صبحها ساعت ١٠-١١ صبح از خواب بیدار میشن و اعلام میکنن زنگ بزنین مادر...
8 اسفند 1390
1